سرم خلوت شد بالاخره
آرتا
1403/05/11 10:24
میخوام بشینم رمان بعدیو بنویسم. احتمالا آخریش رو. بهرحال همه ما تو زندگیمون درگیر چیزایی میشیم که وادارمون میکنه از علایقمون دست بکشیم. شاید اگه فقط یکم بیشتر توی نویسندگی استعداد داشتم الان داشتم تو رشته انسانی تحصیل میکردم، نه؟ گاهی قرار نیست چیزایی که دوستشون داریم به دست بیان. پس فقط باید کنار بیایم، احتمالا علاقه منم به نوشتن یکی از هموناست.
زندگی اینطوریه تو هرچی دنبال اون ادم یا علاقه یا هرچی بری اون ازت فرار میکنه و نمیشه
آرتا
1 ماه پیش
همیشه نه
Mani
1 ماه پیش
همیشه نه؟خوشبحالتت پس چون من یکی هربار اومدم دنبال قلبم و علایقم برم اینطوری بود که،اها گمشو لشت بشین سرجات تو یه آدم بی مصرفی
آرتا
1 ماه پیش
هنوز مونده ادمایی که دنبالشون نرفتی
Mani
1 ماه پیش
نه بزار دقیق بگم،ادمایی که دنبال ماعن رو پس میزنیم چون ما دنبال یکی دیگه میریم و این حالا حال ما با کسی که دوستشون داریم میشه اونا هم یکی دیگرو دوس دارن و مارو پس میزنن و این کارما و گردونه هی ادامه داره
آرتا
1 ماه پیش
ادامه نداره
در آخر یه جا متوقف میشه. وقتی تو به کسی برسی که دوسش داری و دوست داره
سبک رمانات هرجوری که باشه دوست داشتنیه پس دس به قلم شو🥲
آرتا
1 ماه پیش
نبابا
۳ پارت نوشتم
ایده داری یچیزی بم بدی
آرتا
1 ماه پیش
در چه مورد
Mani
1 ماه پیش
درباره خو،کشی،بنظر خودت زیر پست رمان چه ایده ای میشه ساختت
آرتا
1 ماه پیش
هن؟ یعنیچی درباره خودکسی
ارهههه قلمتم خیلی خوبهه
آرتا
1 ماه پیش
خیر
اسکاࢪلت
1 ماه پیش
میگم اره یعنی اره بخدا این داداش کوچه ایم برام حوصله نذاشته هر حرفی از دهنم درمیاد... گوشی خودمو میخواممم دستتت اوننن کانکشههههیتینینبنبم آژوان همون یک چس انگشتم تو کانت
آرتا
1 ماه پیش
ها
نمیفهمم چیمیگی چرا
وای وای