۱۸،۷
آرتا
1402/07/18 15:27
شاید فکر کنی تو مسیر زندگیت تنهایی ولی من ته همه مسیرهایی که میری با چتر خیسم منتظرت وایسادم.
فیکشن، دزیره..
حقیقتا اگه این فیکشنو نخوندین خاکتوسرتون.. قلم نویسندش خیلی خوبه پیشنهاد میشه.
از این جمله یکی ازز دوستای من انشا نوشته بودد
عین همیننننننن
آرتا
4 ماه پیش
فیکشنه
کپی کرده
اولین بار که اسمشو شنیدم تو گفته بودی...بخاطر همین رفتم این فیکو پیداش کردم و از خوندنش لذت بردم...ممنونم!...من با خوندن همین فیک ارمی هم شدم!...دفترمم پر شده از دیالوگ هاش...خیلی قشنگه واقعا!!
آرتا
9 ماه پیش
خیلییی
ارزومه برم دوباره بخونمش تیکه تیکه دیالوگاشو ذخیره کنم ولی وقت نمیشه..
کاملا حق...(بنده دستان پرتوان و گودرتمند نویسنده ی عزیز را میبوسم)فقط اونجا که تهیونگ میگه :
_بگو چیکار کنم؟...هرکاری بگی میکنم...تو فقط گریه نکن.
+من درد دارم...
_درداتو میکشم!
+اشکام چی؟
_می بوسمش...
+قلبم شکسته...
_پس قلب خودمو بهت میدم...:)
آرتا
9 ماه پیش
اونجا خیلی قشنگگگ بود
نویسنده قدرت اینو داره که بعدا یه نویسندهبزرگ بشه
پارسال تابستون فقط لش میکردم رو تخت و اینو مبخوندم