‌ ‌گُمشده

你坠入爱河而我哭泣,你看,但我很痛苦

تنفر.

انقدر زندگی رو مخ شده که حتی از انجام کارایی که قبلا عاشقشون بودم‌ متنفر شدم، انگار هیچی برام جذاب نیست، نه چت کردن، نه رول رفتن، نه فوتبال بازی کردن...

انگار همشون خسته کننده شدن..