‌ ‌گُمشده

你坠入爱河而我哭泣,你看,但我很痛苦

پوچ.

پوچ.

همه این ادما پوچن و من حس میکنم هیچکس با من صادق نیست. حس میکنم همه یه ماسک رو صورتشونه و بهم دروغ میگن، حس میکنم منو جدی‌ نمیگیرن و فکر میکنن باز هم دارم شوخی میکنم. 

اولویت

اولویت

تو دنیای من تو اولویتم بودی.

اما برای تو، میدونی‌چیه؟ من حتی نفر دومم نبودم. نفر سومم نبودم.. چهارم یا پنجم؟ نه.. من حتی صدمی هم نبودم. اره خب تا وقتی دوستای وفادارت بودن چرا ارتا؟ الکی بهونه گرفتی فقط، از اولشم برات هیچی نبودم.

میدونی چیه؟

از امیدوار بودن خاطره خوبی ندارم. "امید داشتن" یعنی اعتقاد به اینکه اینده وجود داره. اما چیزی که هرگز نمیبینیمش وجود نداره. ما هیچوقت اینده رو نمیبینیم چون همیشه زمان حاله. امیدوار بودن یعنی تو فکر میکنی تو اینده همه چی اونجور که میخوای پیش میره. اخرین بار که امیدوار بودم رو واضح یادمه، به خودم گفتم هی ارتا تو میتونی این رابطه رو درست کنی، یکم دیگه درست میشه،

یعنی مشکل از من بود؟ من که براش تلاشمو‌ کردم. شایدم تلاش نکرده بودم و فقط امیدوار بودم. شاید لحظه اخر باید دروغ میگفتم، وقتی ازم پرسید : قول میدی دیگه دعوا‌ نکنیم؟

بهش گفتم اگه دعواهامون نباشه پس رابطمون چیه؟ بهش‌گفتم خوبی و بدی باید درکنار هم باشن اما اون بهم گفت مسخرست..

باید بهش قول الکی میدادم که ما دیگه دعوا نمیکنیم؟ ولی همه دعوا میکنن....

اون لحظه همه چی تموم شد با اینکه من امید داشتم درست بشه،